اچ‎آی‎وی؛ کارت شناسایی‌ نمی‌خواهد!

دکتر محمدحسن مالکی نژاد:

اچ‎آی‎وی؛ کارت شناسایی‌ نمی‌خواهد!

پذیرفتنی نیست یک دانش آموز دختر دبیرستانی را از لحاظ سنی و عقلی مناسب ازدواج بدانیم اما وقتی قرار است در مورد راههای انتقال یک بیماری به او آموزش بدهیم، احیاناً تصور کنیم که باعث انحراف او خواهد شد. این یک بام و دو هوا نمی‌شود؟

دکتر محمدحسن مالکی نژاد
عضو هیات امنای انجمن پیشگیری از آسیب‎های اجتماعی

هرگز فراموش نمی‌کنم؛ سال 1376 بود و در یکی از معتبرترین بیمارستانهای آموزشی کشور؛ به عنوان کارورز مشغول به فعالیت بودم. «ماندانا» خانم بیمار حدوداً 29 ساله‌ای به همراه همسر خود؛ با مجموعه‌ای از علائم به درمانگاه مراجعه کردند. با احتمال ابتلا به ویروس بیماری ایدز، دستور بستری او جهت بررسی بیشتر صادر شد.
ساعاتی بعد وقتی به بخش مراجعه کردم با عتاب چند نفر از کادر درمانی مواجه شدم؛ که: «این بیمار مشکوک به بیماری ایدز را چرا بستری کرده‌اید؟! چرا به فکر سلامتی ما نیستید؟! و...» لاجرم این سوال پیش می‌آمد که تکلیف این بیمار که راه چاره‌ای جز مراجعه به بیمارستان نداشته است؛ چیست؟ آن هم به یک مرکز بزرگ و معتبر درمانی کشور؟ از یک طرف بیمار و همسر وی قرار داشتند که احتمال داشت به علت عدم آگاهی کافی به بیماری ایدز مبتلا شده باشند و از سوی دیگر معترضانی از کادر درمانی که احتمالاً آنان نیز به علت نقص اطلاع‌رسانی و عدم آگاهی کافی به صورتی نامتعارف نگران سلامت خویش بودند. البته از بخت خوب پس از بررسی ها، ابتلا به این بیمار منفی اعلام شد، اما همه اینقدر خوش شانس نیستند.
 
همسر «رها» نانوا بود و و پس از ازدواج و برای کمک به خانواده به کار در شیفت شب پرداخت و در همین زمان استفاده از مواد مخدر را برای بیدار ماندن شروع کرد. تریاک و سپس جایگزینی ارزان‌ تر؛ هروئین. به این ترتیب او تبدیل به یکی از 200 هزار نفری شد که طبق آمار رسمی تخمین زده می‌ شود، در ایران مواد مخدر ترزیق می‌ کنند و به فاصله کوتاهی به جمع افرادی پیوست که تخمین زده می‌ شود هم معتاد تزریقی هستند و هم اچ آی وی مثبت!
«رها» توسط همسرش که نمی‌ دانست مبتلا به بیماری ایدز است به این ویروس مبتلا شد و به طور طبیعی چون نمی ‌دانست، فرزندشان «زهرا» نیز از همان بدو تولد به این ویروس مبتلا بود؛ بدون آنکه واقعاً هیچ کدام از آنها در این مورد چیزی بدانند! سه ‌سال بعد بروز مجموعه ‌ای از علامتها باعث شد «رها» به بیمارستان مراجعه کند و نهایتاً فهمید خودش و دخترش «زهرا» توسط همسرش مبتلا شده‌ اند. شوهرش به علت اعتیاد به زندان افتاد. اکنون خانواده «رها» حاضرند او را بپذیرند اما کودکش را نه! و خانواده شوهرش هیچکدام را! احتمالاً آنها بدون آنکه واقعاً راههای دقیق سرایت بیماری را بدانند؛ نگران سلامت خود هستند و شاید هم نگران قضاوت اجتماع.
 
اکثر مادرانی که به ویروس عامل ایدز مبتلا شده اند می‌ گویند اگر به اندازه کافی می‌ دانستیم و راههای انتقال بیماری را می‌ شناختیم؛ هرگز بچه دار نمی‌ شدیم.
 
براساس آمار ثبت شده وزارت بهداشت، تعداد افراد شناخته شده مبتلا‌ به ویروس عامل بیماری ایدز اکنون از مرز 27 هزار نفر گذشته است و بر اساس تخمینهای علمی اکنون حدود یکصد هزار نفر در کشور به این ویروس مبتلا هستند.
آمارهای رسمی می‌ گوید که تعداد مبتلایان به دلیل روابط جنسی حفاظت نشده به سرعت رو به افزایش است.
 
پیش‌بینی می ‎شود الگوی انتقال بیماری ایدز در ایران به سرعت از معتادان تزریقی به روابط جنسی محافظت نشده در حال تغییر است. فراموش نکنیم که در دنیا 80 درصد بیماران مبتلا به ایدز از طریق تماس جنسی به این بیماری مبتلا شده‌ اند. همچنین تقریباً زنان و مردان در دنیا به طور مساوی به این بیماری مبتلا هستند. در حالی که آمارهای رسمی وزارت بهداشت نشان می‌ دهد در ایران 94 درصد مردان و حدود 6 درصد زنان که اکثر آنان همسران معتادان تزریقی اند به این ویروس مبتلا هستند. که البته نباید از یاد برد که زنها کلاً به علل مختلف کمتر جهت آزمایش مراجعه می‌ کنند.
 
به هر حال فاصله زیاد نسبت آمارهای کشوری با آمارهای جهانی، خود بر نگرانیها می‌افزاید.
 
بیماری ایدز اگر چه درمان قطعی ندارد؛ اما راههای پیشگیری محکمی دارد. راههایی که با اطلاع‌ رسانی صحیح و گسترده می‌ توانند سد راه این بیماری شوند، تجربه مثبتی که در کشورهای توسعه یافته عملاً به کنترل این بیماری منجر شد؛ راههایی که عمدتاً بر اساس آموزش و اطلاع ‌رسانی همگانی به سرعت قابل انجام هستند. این وظیفه عمدتاً بردوش نهادهایی چون آموزش و پرورش، صاحبان تریبونهای عمومی؛ رسانه ‌ها و... سنگینی می‌ کند. گروههای مرجع (بخصوص) باید بپذیرند با «رو در بایستی» و تعارف و تصورات غیرعلمی نمی‌ توان جلوی گسترش بیماری ایدز را گرفت. عدم اطلاع رسانی کافی به جامعه و جدی نگرفتن این بیماری می ‌تواند به فجایعی در آینده نه چندان دور منجر شود. باورهای غلط را باید به کناری گذاشت و با آموزش صحیح بخصوص به نوجوانان و جوانان، راه این بیماری را سد کرد. امروزه با گسترش ابزارهای نوین ارتباطی؛ سطح پذیرش نوجوانان و جوانان به مراتب نسبت به قبل رشد کرده است.
 
پذیرفتنی نیست یک دانش آموز دختر دبیرستانی را از لحاظ سنی و عقلی مناسب ازدواج بدانیم اما وقتی قرار است در مورد راههای انتقال یک بیماری به او آموزش بدهیم، احیاناً تصور کنیم که باعث انحراف او خواهد شد. این یک بام و دو هوا نمی‌شود؟
 
رسانه ‌های همگانی تاکنون نقش مثبتی در آگاه‌ سازی فضای جامعه داشته ‌اند و فضا را برای اطلاع رسانی باز کرده ‌اند. اما این هرگز کافی نیست، بسیاری از رفتارهای پرخطر کماکان ادامه دارد. ضمن آن‌که هنوز انگ این بیماری به جای خود باقی است. انگی که در بسیاری از موارد بیماران را مجبور می ‌کند بیماری خود را پنهان سازند تا با رفتارهای غیرمنطقی مردم، اطرافیان و حتی کادر درمانی و پزشکی روبه‌رو نشوند، و این خود می‌ تواند عامل گسترش بیماری باشد. تصور گسترش ابتلا با عدم رعایت کافی نکات بهداشتی، دغدغه‌ ای است که همین حالا نیز شاید بتوان نتایج آن را دید. جامعه احتیاج به آگاهی و اطلاع رسانی در این زمینه دارد، بسیار بیشتر و بیشتر از قبل. بی‌ رودربایستی و بدون تعارف!
 
ایدز؛ بیماری جوانان است و بنابر طبیعت جوانان در احتمال بیشتر انجام رفتار پرخطر، آنان را بیشتر تهدید می‌ کند. نیمی از افراد مبتلا به ایدز در دنیا را جوانان 15 تا 24 ساله تشکیل می‌ دهند.
 
از یاد نبریم که ایران یکی از جوان ترین جوامع دنیا را دارد، پس روی کاغذ یکی از کشورهایی هستیم که به شدت توسط ویروس عامل ایدز تهدید می‌ شویم. آیا اقدامات آموزش کنترلی و پیشگیرانه مان به نسبت اهمیت خطر فراگیر بوده است؟ کارشناسان معتقدند با روال فعلی و در صورت ادامه یافتن اهمیت این روند و عدم اقدامات پیشگیرانه و هشدار دهنده کافی، آمار ابتلا به ایدز ظرف چند سال آینده تا 40 درصد بالا خواهد رفت.
 
بد نیست در پایان یادی کنیم از مرحوم «دکتر قریب» استاد نامی و بلند آوازه پزشکی ایران. البته در زمان ایشان هنوز بیماری ایدز کشف نشده بود اما می‌ گویند وقتی دکتر قریب بیماری سل را در یکی از شاهزادگان تشخیص داد، با واکنش تند درباریان روبرو شد که: مگر می‌ شود اینجا وسط قصر کسی سل بگیرد؟ ظاهراً دکتر قریب لبخند می‌ زند و می‌ گوید: باسیل سل (میکروب سل) از سرباز مسلح نمی‌ ترسد!
 
فراموش نکنیم ویروس بیماری ایدز نیز برای ورود به بدن انسان مرزی نمی‌ شناسد، نه از ملیت و قومیت و مذهب آنان می ‌پرسد و نه اهمیتی می‌ دهد که آن فرد احیاناً چقدر مأخوذ به حیاست! برایش فرق نمی‌ کند که به بدن چه کسی وارد می‌ شود و از او کارت شناسایی نمی‌ خواهد! بی محابا می‌ تازد و هیچ بعید نیست فردا سر از خانه هر کدام از ما دربیاورد.
 
ایدز؛ فقط برای دیگران نیست. ایدز را جدی بگیریم و با آموزش و اطلاع‌ رسانی صحیح راه آن را سد کنیم، این تنها زبانی است که ویروس بیماری ایدز می ‌فهمد و در برابر آن ناتوان است!