بیانیه انجمن برای دلخراش آتنا اصلانی

در سوگ آتنا؛ دختر پارسی

بیانیه انجمن برای دلخراش آتنا اصلانی

بار دیگر اندوه و درد ، چشم‎ها را خیس و قلب‎ها را به سختی فشرد و ایران در حالی در سوگ کودکی از کودکانش چون شمع بزانو افتاد که هنوز زخم جانکاه کودکان قربانی خشونت و تجاوز بر تن این سرزمین بی‎تابی می‎کند

 
بسم الله الرحمن الرحیم

بار دیگر اندوه و درد، چشم‎ها را خیس و قلب‎ها را به سختی فشرد و ایران در حالی در سوگ کودکی از کودکانش چون شمع بزانو افتاد که هنوز زخم جانکاه کودکان قربانی خشونت و تجاوز از پاکدشت تا انزلی و از انزلی تا ورامین و از... بر تن این سرزمین بی‎تابی می‎کند.
به راستی آیا این شدت حادثه بود که ما را غافلگیر کرد یا نه این واکنش و خشم خودجوش مردم بود که بی‎تفاوتی و سهل انگاری‎های ما را نشانه گرفت.
و اینجاست که باید پرسید در ما چه اتفاقی افتاده که مرده در خویشیم، هستیم اما نمی‎بینیم. می‎بینیم اما نمی‎فهمیم، می‎فهمیم اما به روی خودمان نمی‎آوریم.
در زیر پوست این شهر بی‎دفاع به خواب زدگانیم که سنگر به سنگر عقب رفته‎ایم تا گورستان و گورخواب شده‎ایم اما افیون وجنایت هنوز دست از ما نمی‎کشد!
پیشتر از این پرسش ما این بود کودکان این سرزمین چرا کودکی نمی‎کنند اما امروز آرزوی ما این است خدا کند کودکان نمیرند و زندگی کنند. حقیقت تلخی است اما ما...
ما دچار بیماری بی‎تفاوتی اجتماعی شدیم .

این بیماری برخلاف همه امراض از افراد بالادستی جامعه به پایین در حال شیوع هست. از کسانی که خود و خانواده خود را سفت چسبیده‎اند و دیگران را به ما چه گفته و می‎گویند.

به ما چه که خانواده‎ها مواظب فرزندانشان نیستند!
به ما چه که کودکان آنچه را باید بدانند نمی‎دانند؟
به ما چه که اماکن عمومی نا امن می‎نمایند؟
به ما چه که جرم و رفتار مجرمانه جدی گرفته نمی‎شود؟
به ما چه نظریات جامعه شناختی و جرم‎شناسی و روانشناسی بلاد کفر در کشور جدی گرفته نمی‎شود.
و هزاران به ما چه‎ای که البته گاهی هم می‎شود به تو چه؟
به تو چه که چنین است و چنان است!
حادثه تلخ پارس‎آباد یکی از هزاران علامت این بیماری است.
یک سوی آن جمعیت کثیری که می‎گویند به من چه و سوی دیگر آن جریانی که می‎گوید به تو چه! و البته این آتناست که قربانی می‎شود!